زندگینامه شهید نوجوان ذبیح الله جوانمرد
در16مرداد 1350 در روستای کارمزد در خانواده ای متدین و مذهبی فرزندی به دنیا آمد و دیده گان خانواده را جمال خود روشن گرد. نام او را ذبیح الله نهادند . درسال 1352 پدر بزرگوارش خضرالله در اثر حادثه ی دلخراش در دوران جوانی به دیار باقی شتافت – شهید ذبیح الله با مشقت ها و سختی های فراوان در زیر سایه مادر مهربانش زندگی خود را گذراند . این شهید مظلوم دوران ابتدایی را تاسوّم دبستان در روستای کارمزد تحصیل نمود سپس به شهرستان قائم شهر مهاجرت نموده و دوران ابتدایی را در شهرستان قائم شهر به پایان رساند . مخارج سنگین خانواده این شهید عزیز را مجبور به ترک تحصیل در دوره راهنمایی نموده و به ناچار به کارگری و کارآموزی در کارگاه نقاشی خودرو مشغول گردید ه تادر تامین معاش خانواده به مادر خود کمک نمایند .
این شهید بزرگوار علی رغم سن کم ، در دوران نوجوانی علاقه فراوانی به دعای کمیل داشته و اکثر شبهای جمعه تا پاسی از شب بیدار می ماند و از طریق رادیو دعای پرفیض کمیل راگوش و قرائت می کرد و این وابستگی همیشه باعث تعجب مادر گرامیشان می گردید. ایشان نسبت به رعایت حجاب تعصب خاصی داشتند. وی نسبت به خانواده بسیار دلسوز و با دوستان و همکلاسی های خود صمیمی بودند. شهید ذبیح الله بسیار به مادر و برادر کوچکش بهروز وابسته بودند دوری از مادر و برادر برای ایشان سخت و در برخی از موارد غیر قابل تحمّل بود و عشق به دین اسلام و حفاظت از مرزو بوم ایران و اطاعت از فرمان امام خمینی ره او را مجبور به ترک خانواده کرد و به ندای ولی امر لبیک گفته و با جثه کوچک خود در سن 16 سالگی به جنگ با جرثومه زمان پرداخت و سرانجام در عملیات نصر 4 در تاریخ 30/3/ 1366
در اثر انفجار مین ضد نفر یکی از پاهای خود را از دست داد و پس از چندروز ماندن در میدان مین ، با لب تشنه غریبانه همچون علی اکبر امام حسین در کردستان عراق در قلّه های مائوت مظلومانه به درجه رفیع شهادت نائل آمد . این شهید یکی از کم سن و سال ترین شهداء شهرستان سوادکوه می باشد . یادش گرامی و راهش پررهرو باد . تهیه و تنظیم : عباس اکـرمی ویرایش : نعمت الله جوانمرد منتشر شده در نشریه شماره 15 صراط