نطر یکی از کابران
باسلام و عرض خسته نباشید
از شما و سایر افراد فرهنگی روستا تقاضا دارم فرد لایق و شایسته ای را برای انتخابات شورا معرفی کرده تا بتوانیم در کنار هم کارمزدی سرافراز و سربلند بسازیم که به لحاظ فرهنگی،علمی و....در منطقه نمونه باشد.وضع کنونی کارمزد هشدار بزرگی به ما می دهد.گذشته از مسائل فرهنگی ما در بحث علمی و تحصیل در مقاطع عالیه کمتر کسی را میبینیم که رغبت داشته باشد وارد این وادی شود.مشکلات ما بسیار است و چشم ها بسته است.ما در ابتدای ترین مسائل گیر کرده ایم و هیچ افقی را یرای روستای عزیزمان ترسیم نکرده ایم.
از زحمات شما تشکر می کنم ( یکی از کابران )
نظر یکی از کاربران در مورد قوم اذا : در خصوص قوم اذا باید گفت که یکی از اصلی ترین اقوام ساکن در روستای کارمزد می باشند که حدود یک سوم روستای کارمزد متعلق به آنها بوده است گفته می شود قبیله اذا از نوادگان علویان (دائی کبیر ) میباشند که عده ای درآمل وعده ای در مینودشت استان گلستان سکونت داشته اند اصولا آدمهای بسیار مقید ومذهبی بوده اند که نقل شده است اذا بابا یک سوم اموالش را که سهم المیت بوده است را وقف عام وابا عبدالله و امامزاده حسن کرده است خانواده های حسنی و امامی از قبیله اذا میباشند. انشاءالله تاپایان سال جاری و اوایل سال آینده یک توضیح کامل راجع به اذا و اذاخیل رو تو وبلاگ قرار میدم. |
|
برنامه امور فرهنگی حسینیه امام زاده حسن (ع) :
1- رزرو سالن ورزشی سرداران شهید از ساعت 13 الی 14:30 ( پشت تختی )
2- برگزاری مراسم دهه دوم محرم در منزل یکی از عزیزان هیئت حسینیه امامزاده حسن که بصورت پیامک به دیگر دوستان اطلاع رسانی خواهد شد.
3- سفر زیارتی هیئت ابوالفضل حسینیه امامزاده حسن به شهر مقدس قم در اربعین حسینی .
4- حضور قاری برتر استان و کشور جناب سید صادق مسلمی در جلسات عزاداری دهه دوم محرم هیئت حسینیه امام زاده حسن (ع)
محرم امسال یکی از بهترین محرم های چند سال اخیر لااقل برای اهل حسینیه امامزاده حسن بوده بوده و انشائالله همه اجر و پاداششان را از امام حسین (ع) گرفته اند.
از دید کلی چند نمونه مثال می زنم : یکی از قشنگترین کارهای امسال دعوتی بوده که توسط حسینیه امام خمینی ( صاحب الزمان ) از حسینیه امامزاده حسن انجام شد و یک همدلی و دوستی و وحدت را بین دو حسینیه برای سال های آینده بوجود می آورد و امیدواریم این عمل توسط هیئت امنا و بزرگاه حسینیه یه عکس العمل در سالهای آینده داشته باشیم.
یکی دیگه از کارهای بسیار زیبا در حسینیه امامزاده حسن برنامه شب عاشورا که یکی از پر بار ترین شب عاشوراهای چند سال و یا چند دهه اخیر بوده ، این برنامه ها را در ادامه مطلب قرار میدم.
یه نمونه دیگه از کارهای زیبا و جالب که دو سالی هست برگزار میشه ، آوردن اسراء بصورت نمادین به حسینیه امامزاده حسن .
و . . . . .
سوادکوه مـرکز اسپهبدان است دژی مـحکـم در مـازندران است
ازاین خطه که داردکوه وجنگل هـزاران خصلت نیکـوه درآن است
دلاور خیزو سرسبز و سـرافراز نـگین تـاج بـر مـازنـدران است
زشیرگاه و زیرآب و هم پل سفید آلاشت و ورسک جز? این دودمان است
نَرو و خِرُ تا زَرجوی سنـگده بَـرو بـوم این خط? بیکران است
میان روستای های سـوادکـوه دهی معروف به کارمزد بر زبان است
چه کارمزدی که اهل آن دهستان همه مومن و ا... ذکرشـان است
گـروهـی عالمند و اهـل تقوا پـی تـرویـج دیـن گشتند مهیا
گروهی اهل کارو اهـل کوشش گـروهی اهـل علم اهـل دانش
زکارو همت این نیک تـامـان دهی آبـاد انـدر دیدگان است
شـهیدانـی که اینجا آرمیدند نشان از شیرمردان زمان است
سید حسن یوسفی سنگدهی
با فرهنگ آشتی کنیم
ما در عصری زندگی می کنیم که فرهنگ یکی از اساسی ترین و ضروری ترین مبحث زندگی ماست.به نظر من این فرهنگ است که با ان می توان بین ادمها ارزش گذاری کرد(یعنی یک جامعه را با ارزش و یک جامعه را بی ارزش تلقی کرد)فرهنگ آنقدر مهم و ضروری است که نه تنها در رفتار و پندار و کردار ما تاثیر گذار است بلکه در تک تک کارهای روزمره اعم از خوردن خوابیدن ایستادن نشستن راه رفتن ولباس پوشیدن و حتی کتاب خواندن و ....تاثیر فراوانی دارد این فرهنگ است که مرزهای کشور را در نوردیده و مردمان کل دنیا را با اداب و سنت ها و دینهای مختلف به هم نزدیک ساخته است و می سازد. این فرهنگ است که حس انسان دوستانه در بین مردم به وجود می اورد و غریبی و غربت را کم رنگ می کند این فرهنگ است که اعتماد جامعه را بالا می برد و مردم احساس می کنند که با هم برابر و برادرند. این فرهنگ است که به انسان شخصیت می دهد فرهنگ به ما می اموزد که چگونه باید در بین مردم با اسایش و ارامش زندگی کرد و از زندگی لذت برد این فرهنگ است که دنیا را زیبا نگه داشته و میدارد .این فرهنگ است که طبیعت را زیبا نگه داشته و می دارد.این فرهنگ است که انسانیت را زیبا نگه داشته و می دارد این واژه ای که آنقدر مهم و این همه در زندگی تاثیر گذار است چیزی نیست که از سر طاقچه عادت از یاد من و تو برود و چیزی نیست که بشه به راحتی از کنار آن گذشت. فرهنگ موقعی شکل می گیرد که تک تک افراد جامعه اعم از کارگر و کارمند و مغازه دار و دانشجو -راننده تاکسی بیسواد و با سواد بزرگ و کوچک به آن اهمیت دهند به آن احترام بگذارند و آن بخش مهمی از پوست و خون و استخوان خود بدانند آن وقت هست که همه چیز برای ما زیبا می شود و برای این زیبایی باید کوشید پس بیاید با فرهنگ آشتی کنیم. تهیه و تنظیم :دانشجوی مهندسی برق عمار کاظمی
مشاهیرکارمزد : مرحوم رجب کِیلِه کَن ( نهرکن) پدر مرحوم شیخ سلمان تقوایی رجب مشهور به رجب کِیلِه کَن ( نهر کن ) یکی از آخرین فرزندان مرحـوم حاج غـلامعلی بزرگ از همسر آخر، که تبحر خاصی در کندن نهرها داشت و می توانست آبها را به نقاط مختلف زمین های آبی و خشکذاری انتقال دهد . از شاهکار های او ر ا می توان انتقال آب به منطقه لفور مخصوصاً به روستای کفاک را نام برد. ( این پروژه که به صورت مهندسی سنتی طراحی و اجراءگردید اگر در عصر فعلی اجراء شود باید چند مهندس و مشاور و نقشه بردار و با اعتبارات استانی صورت گیرد.) که می گویند به خاطر این کارمهم که درزمان خودش از طرح ها بزرگ منطقه بود از امیر اکرم خان آلاشتی ( پسر عموی رضا شاه ) یک خَوِیز زمین آبی به نام لَپِر به او به عنوان پاداش (دستمزد) اهدا گردید؛ که این زمین در دست فرزند بزرگ او به نام مسیب بود. مسیب سال ها به همراه همسرو فرزندانش در روستای کـفـاک منطقه لفور زندگی می کرد . مـدتی پس از مـرگ رجب بوسیله قنبری آلاشتی جد قنبری ها و رضا قلی آلاشتی از کـفـاک اخراج گردید. آنان پس از اخراج او از روستای کفاک ، زمینهای ایشان را به تصرف خود در آوردند. تاریخ دقیقی از زمان تولد و فوت ایشان وجود ندارد . تهیه و تنظیم : نعمت الله جوانمرد. نشریه صراط .
محلّه های کارمزد را بشناسیم میون محـله : مرکز فعلی روستای کارمزد به نام میان محله یا مرکز روستا نام گرفت ؛ بیش از صد سال پیش این منطقه مٌلاخیل نام داشت (البته حدود ملا خیل از منطقه فعلی خانه حاج حیدر تقوایی (منزل ملا ابوطالب ) بود تا خانه ملا نعمت) که به ترتیب در زمان های مختلف افرادی مثل ملا ابوطالب بزرگ ،آقا ملا محمد حسین بزرگ ، ملا عطا ، ملا واحد ، شیخ سلمان بزرگ ( آقا) ، ملا نعمت ، ملا عمران ، حاج عبدالرسول ،ملا حیدر ، ملا محمد حسین ، ملا قدرت در آن سکونت داشته اند .) چنانچه مشکلاتی در زمینه دینی و یا موارد دیگر بوجود می آمد توسط آنان مورد حل و فصل قرار می گرفت. یا چنانچه افرادی مورد تعقیب قرار می گرفتند در صورت ورود به این منطقه تعقیب و زد و خورد در این منطقه را از نظر شرعی اشکال می دانستند.و می بایست از طریق این افراد از نظر شرعی و با همفکری ریش سفیدان و بزرگان محل حل و فصل می گردید بند صـلُّ: این منطقه در شمال ایستگاه فعلی و در کنار مسجد جامع محل قرار دارد .در گذشته زنان محل تاری خیل ، پا به پای مردان کار می کردند و شکستن هیزم و حمل و نقل آن توسط زنان روستا صورت می گرفت 0 پس از طی کردن مسافتی طولانی در این منطقه استراحت و برای مدتی با یگدیگر گفتگو می کردند آن را بند سر(تپه ای که بر نقطه ی تاری خیل و اطراف اشراف داشت ) نامیدند. و از زمانی که مردم فعلی به نقطه ایستگاه و میان محله ساکن شدند و قبرستان مسلمین گردید به نام بند صلُّ ( بند صلوات) مشهور گردید.ایستگاه : منطقه ای که در حال حاضر نیز به این نام مشهور است در کنار بهداری فعلی قرار دارد . از زمانی که جنگل های منطقه کارمزد مورد بهره برداری قرار گرفت به این نام شهرت یافت و برخی از مردم این روستا از طریق حمل و نقل چوب از جنگلهای اطراف تا ایستگاه کارمزد به وسیله ی اسبان و قاطر خود دستمزد آن را پشتوانه ی امرار و معاش زندگی خود قرار می دادند. البته ناگفته نماند مکان بهداری فعلی کارمزد جزو زمینهای وقف بوده که بالغ بر صد سال پیش مسجدی در این مکان قرار داشت . تهیه کننده نعمت اله جوانمرد نشریه صراط
خاطرات آزاده سرافراز صـادق اروانه یک روز بعثیها وارد آسایشـگـاه شـدند و با تهـدید از ما خواستند که ریـشمان را با تـیـغ اصــللاح کنیم . قـبـول درخواست آنها برای ما مشکل بود . جرآتـی به خودم دادم و گفتم : « من ریشم را با تبغ نمی زنم زیرا تابع و مقلد رهبرم امام خمینی هستم، وایشان این کار را منع کرده است» یکی از بعثیها با شنیدن این حرف من در حالی که به زحمت جلوی عصبانیت خودش را می گرفت وگفت : « مگر خمینی رئیس جمهور است » از کوته فکری او خنده ام گرفت و گفتم : « او رئیس جمهور تمام جهان است » . این حرف من که با خونسردی و بدون ترس زده شد بود ، برای بعثیها گران آمد و یکباره به سمتم هجوم آوردند و از روی زمین بلندم کردند و در همان حال مرا وارد حمام کردند و از بالای سر به سمت کف حمّام پرتاب کردند اگر در همان حال خود را کنترل نکرده بودم با سر به زمین می خوردم و مطمئناً نمی توانستم جان سالم به در ببرم بعد از آن بعثیها با کابل به جانم افتادند: زیرضربات وحشیانه بعثیها در میان لجنهای کف حمّام غلت می زدم و ناله می کردم . دقایقی بعد خسته شدند و دست از کتک زدن کشیدند. ومن بی حال و بی رمق کف حمام افتاده بودم. یاد و خاطرِهم رزم وهمبندم آزاده سرافراز شهید آرمان مهدوی گرامی باد .
برار من ته دخیلمه شماره با ارواح گور مشت درویش این نهار دهی ره حذف هاکنین هزینه ها برار کمر شکنه . فقط نصف این هزینه هایی که انجام بونه ره صرف کارهای خیر مثل ساخت مسجد وعمران وآبادی و...محل هاکنن صوابش بیشتره وصواب ستون مسجد تا آخر عمر میت ره وسه .البته نهار دهی صواب دارنه ولی با چه قیمتی ؟به قیمت خرج هنگفت صاحب عزا ی عزادار..؟مردم دهون ره بنشنه دوسن .وشون شکم ره بنشنه سیر هاکردن. ولی جان خدا دور بگردم ونه شکم ودل ره باید سیر هاکنیم .به نظر من فقط مجلس ختم وختم قران خیلی صوابش بیشتره .کوچیک همه کامزدیها هسمه « ارسال از اصغر اکبری »