خاطرات آزاده سرافراز صـادق اروانه یک روز بعثیها وارد آسایشـگـاه شـدند و با تهـدید از ما خواستند که ریـشمان را با تـیـغ اصــللاح کنیم . قـبـول درخواست آنها برای ما مشکل بود . جرآتـی به خودم دادم و گفتم : « من ریشم را با تبغ نمی زنم زیرا تابع و مقلد رهبرم امام خمینی هستم، وایشان این کار را منع کرده است» یکی از بعثیها با شنیدن این حرف من در حالی که به زحمت جلوی عصبانیت خودش را می گرفت وگفت : « مگر خمینی رئیس جمهور است » از کوته فکری او خنده ام گرفت و گفتم : « او رئیس جمهور تمام جهان است » . این حرف من که با خونسردی و بدون ترس زده شد بود ، برای بعثیها گران آمد و یکباره به سمتم هجوم آوردند و از روی زمین بلندم کردند و در همان حال مرا وارد حمام کردند و از بالای سر به سمت کف حمّام پرتاب کردند اگر در همان حال خود را کنترل نکرده بودم با سر به زمین می خوردم و مطمئناً نمی توانستم جان سالم به در ببرم بعد از آن بعثیها با کابل به جانم افتادند: زیرضربات وحشیانه بعثیها در میان لجنهای کف حمّام غلت می زدم و ناله می کردم . دقایقی بعد خسته شدند و دست از کتک زدن کشیدند. ومن بی حال و بی رمق کف حمام افتاده بودم. یاد و خاطرِهم رزم وهمبندم آزاده سرافراز شهید آرمان مهدوی گرامی باد .
برار من ته دخیلمه شماره با ارواح گور مشت درویش این نهار دهی ره حذف هاکنین هزینه ها برار کمر شکنه . فقط نصف این هزینه هایی که انجام بونه ره صرف کارهای خیر مثل ساخت مسجد وعمران وآبادی و...محل هاکنن صوابش بیشتره وصواب ستون مسجد تا آخر عمر میت ره وسه .البته نهار دهی صواب دارنه ولی با چه قیمتی ؟به قیمت خرج هنگفت صاحب عزا ی عزادار..؟مردم دهون ره بنشنه دوسن .وشون شکم ره بنشنه سیر هاکردن. ولی جان خدا دور بگردم ونه شکم ودل ره باید سیر هاکنیم .به نظر من فقط مجلس ختم وختم قران خیلی صوابش بیشتره .کوچیک همه کامزدیها هسمه « ارسال از اصغر اکبری »
وجه تسمیه روستای کارمزد
درمورد نام تاریخی روستای کارمزذ اسناد ومدارک مکتوبی وجود ندارد، اما آنچه که از گفته ی بزرگان وعلما وریش سفیدان محل تحقق به عمل آمده ، دو نظریه دراین مورد وجود دارد، که تا حدودی این دو نظریه به یکدیگر نزدیک می باشند.
نظریه ی اول :
روستای کارمزد در گذشته های بسیار دور هرمز نام داشت که به مرور زمان هرمزد نام گرفت ودر اثر تلفظ غلط کارمزد بر سرزبان ها جاری گردید.. برخی از بزرگان محل معتقدند، که این روستا توسط هرمز یا هرمز شاه بنا گردید که آثار باقیمانده ازمرکز حکومت آن در منطقه ی اسبه طاق (سفید طاق ) درچند قرن پیش حکایت از آن دارد، این نقل وقول احتمالاً از نسل تاری های ساکن تاری خیل به اجداد ونسل حاضر در روستای کارمزد انتقال گردید.
نظریه دوم :
برخی از انها معتقدند که فیروز وهرمز دو برادر بودند که در اطراف کوههای البرز منطقه ای را بعنوان مرکز حکومت خود انتخاب نمودند که فیروز در منطقه ی فیروزکوه حکومت می کرد و مرکز حکومت هرمز شاه در منطقه هرمز یاد کارمزد فعلی بوده است .( محقق نعمت الله جوانمرد )
جمعیت |
شهدا |
جانبازان و مجروحین |
آزاده |
رزمندگان بسیجی جبههه رفته |
اماکن زیارتی |
روحانیون و طلاب |
بیش از 650 خانوار (بیش از 2500 نفر) |
11 نفر |
بیش از 70 نفر
|
2 نفر |
بیش از 260 نفر |
5 مورد |
بیش از 35 نفر |
وجه تسمیه روستای کارمزد به روایتی دیگر
در شماره 4 نشریه صراط وجه تسمیه روستای کارمزد توسط برادر نعمت ا... جوانمرد منعکس شد . امّا روایتی دیگر از نام کارمزد وجود دارد که به اختصار به اطلاع می رسد
کارمزد : به نا بر روایتی ، فردی تحت حمایت کمپانی ایی با تعداد کارگر و زیر دست در پائین روستا مشغول کار حفاری و خاکبرداری می شوند البته این کارگرها دارای مزد مشخص و معین بودند در حین کار ، کارگران یک کوزه با سکه و جواهرات پیدا می کنند و سکه ها را تقسم می کنند . این به گوش رئیس کارگران می رسد و او آنها را توبیخ می کند و سکه ها را از آنها می گیرد و به آنها می گوید شما کارتان را می کنید و مزد می گیرید هر چه بدست آمد مربوط کمپانی است. ازآنجا این مطلب که کارکن و مزد گیر بر سرزبانها می افتد تا این که اسم محل می شود کارمزد در سابق یک محلّه نبود مردم درقسمتهای مختلف زندگی می کردند تهیه و تنظیم : حسینعلی آذرسا